۸ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

دختــــــــــــــــرم....

متن طولانی عاشقانه می خواهم بدانی,می خواهم بدانی,متن عاشقانه,عاشقانه میخواهم بدانی,متن های جدید عاشقانه,متن عاشقانه,متن عاشقانه بلند,متن های عاشقانه طولانی,می خواهم بدانی,متن عاشقانه و عکس,متن های طولانی عاشقانه,طولانی ترین متن های عاشقانه,

 

ﺩﺧــﺘــﺮﻡ ﺍﻣــﺮﻭﺯ ﺑــﺮﺍﯼ ﺗــﻮ ﻣـــﯽ ﻧــﻮﯾــﺴـﻢ .

ﺳـﺎﻟـﻬــﺎ بعد که ﺑـﺰﺭﮒ ﺷـﺪﯼ….ﻗـﺪ ﮐﺸـﯿﺪﯼ….ﺧـﺎﻧــﻮﻡ ﺷـﺪﯼ….

ﺩﻟــــﻢ ﻣـــﯽ ﺧـــﻮﺍﻫــــﺪ….

ﺗــﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭘـﺴــﺮﻫــﺎﯼ ﻣﺤﻠﻪ ﻭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ

ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﻢ….

ﺩﻟــــﻢ ﻣـــﯽ ﺧــﻮﺍﻫــﺪ ﻧــﮕــﺬﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺧــﺎﻧﻪ ﺑـﯿـﺮﻭﻥ

ﺑـــــﺮﻭﯼ….

ﺩﻟــــﻢ ﻣــﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻧـﮓ ﺁﻓـﺘــﺎﺏ ﺭﺍ ﻓـﻘﻂ ﺩﺭ ﺣـﯿﺎﻁ

ﺧـﺎﻧﻪ ﺑﺒﯿـﻨﯽ….

ﺩﺧــﺘــﺮﻡ ﻣـــﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﻣـﻦ ﻣـﺘـﻨــﻔــﺮ ﻣـــﯽ ﺷـــﻮﯼ

ﻣـــﯽ ﺩﺍﻧــﻢ…. ﻣـــﺮﺍ ﺑــﺪﺗــﺮﯾـﻦ ﻣـــﺎﺩﺭ ﺩﻧـﯿــﺎ ﻣـــﯽ

ﺩﺍﻧــﯽ …

ﻣــــــﯽ ﺩﺍﻧـــﻢ . . .

ﺧــــﻮﺏ ﻣــــﯽ ﺩﺍﻧـــﻢ…

ﺍﻣــــــﺎ ﺩﺧـﺘــﺮﮐــﻢ…

اگر بدانی چه بر سر جوانی مادرت آمد

چگونه دلش شکست و آرزوهایش تباه شد از مادر گله نمیکنی

دخترم وقتی سنت هنوز درگیر احساس است و منطق نمی شناسد عاشق میشوی

دخترکم عاشقی درد دارد

بمیرد مادر و درد آن روزهایت را نبیند . . .

ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﮐﻪ ﻣــــﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ…

ﻫــﻨـــﻮﺯ ﺩﺧﺘـــﺮﮐﯽ ﻫــﺴـﺘــﻢ ﭘـــﺮ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭ…

ﺩﺧﺘـــﺮﮐـــﯽ که…

ﻣــــــــــﺎﺩﺭِ ﺗـــــــــــﻮست …

۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

مررررررررررررد

اﻭ " ﻣــﺮﺩ " ﺍﺳﺖ ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ...

ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ...

ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود...

ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ...

به او سخت نگیر..!

او را خراب نکن..!

ﺍﻭ ﺭﺍ "ﻧﺎﻣــــﺮﺩ" ﻧﺨﻮﺍﻥ..!

ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه گیری نکن..!

ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ...

ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ...

آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..!

ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ،

ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!

ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..!

ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست...

یک ﻭقت هایی، یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ: "میم" مثل " مرد "

 

اونو تقدیم به همه مردا و الخصوص داداش 

مهربونم.که اسمش

۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

یلدا جونــــــــ شبت مبارک

مست بگو  راست بگو 

تا شب 

یلـــــــــــــــــداست 

بگو 

تا نفسی هست بگو 

هرچی دلت خواست بگو 

خسته و بی تـــــاب شدم 

محو شدم  

خواب شدم 

خسته از این پنجره هـــــــــا منتظرت قاب شدم 

گریه بر اینـــــــــ حال کشید 

اشک بر اینـ فا کشید 

بر تن بی دست  خـــــــــــــدا نقش دوتا بال کشید .

 تلخ بگو رست بگو تــــــــــا شب یلداست بگو.

 

 

اقایون داداشا

خانما ابجیا 

 

غم و اندوهتون رو به برگ های پاییزی بسپارید تا باد پاییزی اونارو ببره.

اخرین لحظه های پاییزیت پراز خش خش ارزو های قشنگ

یلدا بر ایرانیان مبارک

(من یکی کلی دلم برا پاییز تنگ میشه اوووووووف

۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

خونه ی.........

 

الو ... الو... سلام...

 

کسی اونجا نیست؟؟؟؟؟

 

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

 

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

 

یهو یه صدای مهربون...! مثل اینکه صدای یه فرشتس...

 

بله با کی کار داری کوچولو ؟

 

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم... قول داده امشب جوابمو بده...

 

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی؟ من با خدا کار دارم...

 

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم...

 

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

 

فرشته ساکت بود...

 

بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره...

 

مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

 

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید..

 

و با همان بغض گفت:

 

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما...

 

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت؛

 

بگو زیبا بگو... هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...

 

دیگر بغض امانش را بریده بود...

 

بلند بلند گریه کرد و گفت:

 

خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...

 

چرا؟ این مخالف تقدیره... چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

امنیت یک بوسه است

 

مامِ آرامش خلاصه می شد در همین یک کلامِ ساده
که ما پیچیده اش می کنیم
که انگار با این یک کلام کوه بر دوشِ کسی گذاشته ایم
نه جانم !
امنیت ساده تر از چیزیست که خیالش را می کنی
امنیت یک بوسه است
یک دوستت دارم
یک دلم برایت تنگ شده
یک چشمهایت چرا بغض دارد
یک انقدر بلند نخند صدایِ گریه هات در خانه پیچیده
امنیت
یک لبخند است با تمامِ مالکیتش برایِ یک رابطه
یک : دستت را محکم گرفته ام تو مرا داری !
امنیت تنها برایِ مرد نیست
که زن هم باید امنیت باشد
امنیتِ آغوش و امنیت عشق
زن نامِ دیگرش اما 
همان امنیت است
وقتی که عاشق می شود
وقتی که قلبش برایِ مردانگیت می تپد
بدان امن است
تمامِ آنچه که برایِ توست
 
۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

این روزها

این روزها

 

گفتن دوستت دارم !

آنـقدر ساده است که می شود آن را

از هر رهگذری شنید 

اما فهمش 

یکی از سخت ترین کارِهای دنیاست 

سخت است اما زیبا !

زیباست 

برای اطمینانِ خاطر یک عمر زندگی 

تا بفهمی و بفهمانی ...

هر دوره گردی "لیلی" نیست 

هر رهگذری "مجنون "

و تو شریک زندگی هرکسی نخواهی شد !

_تا بفهمی و بفهمانی ... 

اگر کسی آمد و هم‌نشینت شد

در چشمانش باید

ردِ آسمان، ردِ خدا باشد

و باید برایش

از "من" گذشت

تـا به "ما" رسید

۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

صـــــــــــــــــدامــــــــ کنـــــــ

 

ادامه مطلب...
۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی

برگ های پاییز

ادامه مطلب...
۰۳ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید حسینی